آیه ۶ - سوره عادیات

آیه إِنَّ الْإِنْسانَ لِرَبِّهِ لَكَنُودٌ [6]

كه انسان در برابر نعمت‌هاي پروردگارش بسيار ناسپاس و بخيل است.

۱
(عادیات/ ۶)

الصّادق (علیه السلام)- إِنَّ الْإِنْسانَ لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ قَالَ کَفُورٌ بِوَلَایَهًِْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام).

امام صادق (علیه السلام)- إِنَّ الْإِنسَانَ لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ؛ ناسپاس در حقّ ولایت امیر مؤمنان (علیه السلام).

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۳۴۰
تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص۸۱۳/ البرهان؛ «کنود» بدل «کفور»
۲
(عادیات/ ۶)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- إِنَّ الْإِنْسانَ لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ وَ الْکَنُودُ الْحَسُودُ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- إِنَّ الْإِنْسانَ لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ؛ کَنود؛ یعنی حسود.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۳۴۰
بحارالأنوار، ص۷۶، ص۲۱
۳
(عادیات/ ۶)

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه)- إِنَّ الْإِنْسانَ لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ هذا جواب القسم و الکنود و الکفور الجحود لنعم الله.

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه)- إِنَّ الْإِنْسانَ لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ؛ این آیه، جواب سوگند [در آیات قبلی] است؛ و کنود به‌معنای انسان ناسپاسی است که نعمت‌های خداوند را انکار می‌کند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۳۴۰
بحرالعرفان، ج۱۷، ص۱۱۴
۴
(عادیات/ ۶)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- رَوَی أَبُو أَمَامَهًَْ عَنِ النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) أَنَّهُ قَالَ: أَ تَدْرُونَ مَنِ الْکَنُودُ؟ قالُوا: اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَعْلَمُ، قَالَ: الْکَنُودُ، الَّذِی یَأْکُلُ وَحْدَهُ وَ یَمْنَعُ رِفْدَهُ وَ یَضْرِبُ عَبْدَهُ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- ابو امامه از پیامبر (صلی الله علیه و آله) روایت کرده است: پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: إِنَّ الْإِنْسانَ لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ؛ آیا می‌دانید کنود کیست»؟ گفتند: «خدا و رسول خدا بهتر می‌دانند». فرمود: «کنود، کسی است که تنها غذا بخورد، و از شریک شدن کسی با او در غذا جلوگیری کند، و کارگرش را بزند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۳۴۰
نورالثقلین/ البرهان؛ «بتفاوت»
۵
(عادیات/ ۶)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَنْ سَلْمَانَ الْفَارِسِیِّ (رحمة الله علیه) قَالَ بَیْنَمَا أَجْمَعُ مَا کُنَّا حَوْلَ النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) مَا خَلَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیَّ‌بْنَ‌أَبِی‌طَالِبٍ (علیه السلام) إِذْ أَقْبَلَ أَعْرَابِیٌّ بَدَوِیٌّ ... قال النّبی (صلی الله علیه و آله): هَذَا الْأَعْرَابِیُّ حَدَّثَنِی عَنْ رِجَالِ خَثْعَمَ بِأَنَّهُمْ قَدْ عَبَّئُوا کَتَائِبَهُمْ وَ خَفَقَتِ الرَّایَاتُ فَوْقَ رُءُوسِهِمْ یُکَذِّبُونَ قَوْلِی وَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ لَا یَعْرِفُونَ رَبِّی یَقْدُمُهُمُ الْحَارِثُ‌بْنُ‌مَکِیدَهًَْ الْخَثْعَمِیُّ فِی خَمْسِمِائَهًٍْ مِنْ رِجَالِ خَثْعَمَ یَتَأَلَّوْنَ بِاللَّاتِ وَ الْعُزَّی لَا یَرْجِعُونَ حَتَّی یَرِدُوا الْمَدِینَهًَْ فَیَقْتُلُونِی وَ مَنْ مَعِی وَ إِنِّی قُلْتُ لِأَصْحَابِی مَنْ مِنْکُمْ یَخْرُجُ إِلَی هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَطَئُونَا فِی دِیَارِنَا وَ حَرِیمِنَا لَعَلَّ اللَّهَ أَنْ یَفْتَحَ عَلَی یَدَیْهِ وَ أَضْمَنُ لَهُ عَلَی اللَّهِ اثْنَیْ عَشَرَ قَصْراً فِی الْجَنَّهًِْ فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ‌بْنُ‌أَبِی‌طَالِبٍ (علیه السلام) فِدَاکَ أَبِی وَ أُمِّی یَا رَسُولَ اللَّه (صلی الله علیه و آله) ... أَنَا لَهُمْ فَقَالَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) یَا عَلِیُّ (علیه السلام) هَذَا لَکَ وَ أَنْتَ لَهُ انْجُدْ إِلَی الْقَوْمِ فَجَهَّزَهُ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فِی خَمْسِینَ وَ مِائَهًِْ رَجُلٍ مِنَ الْأَنْصَارِ وَ الْمُهَاجِرِین فَسَارَ عَلِیٌّ (علیه السلام) بِمَنْ مَعَهُ حَتَّی نَزَلُوا بِوَادٍ خَلْفَ الْمَدِینَهًْ ... ثُمَّ نَادَی عَلِیٌّ (علیه السلام) هَلْ مِنْ مُبَارِزٍ فَبَرَزَ لَهُ الْحَارِثُ‌بْنُ‌مَکِیدَهًَْ وَ کَانَ صَاحِبَ الْجَمْعِ وَ هُوَ یُعَدُّ بِخَمْسِمِائَهًِْ فَارِسٍ وَ هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ اللَّهُ فِیهِ إِنَّ الْإِنْسانَ لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ قَالَ کَفَوْرٌ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- علی‌بن‌محمّدبن‌عمر زهریّ به ترتیب راویان از سلمان فارسی (رحمة الله علیه) روایت کرده است که گفت: درحالی‌که همه‌ی ما به جز امیرالمؤمنین علی‌بن‌ابی‌طالب (علیه السلام) در اطراف پیامبر (صلی الله علیه و آله) بودیم، ناگهان عربی بادیه‌نشین پیش آمد... این بادیهنشین برایم از مردان خثعم گفت که آنها سپاهیانشان را آماده ساختهاند و پرچمها بر فرازشان به اهتراز درآمده است. سخنم را تکذیب و ادعا میکنند که پروردگارم را نمیشناسند. در پیشاپیش آنها حارث‌بن‌مکیده خثعمی با پانصد تن از مردان خثعم قرار دارد و به لات و عزّی سوگند خورده‌اند که بازنمیگردند مگر آنکه وارد مدینه شوند و من و همراهان مرا بکشند. و من به اصحابم گفتم: «کدام‌یک از شما به سوی این قوم خارج میشود، پیش از آنکه ما را در دیار و حریممان پایمال سازند، باشد که خدا فتح و پیروزی را نصیب او سازد و من از جانب خدا دوازده قصر را در بهشت، برایش ضمانت کنم؟» ... پس امیرالمومنین علی‌بن‌ابی‌طالب (علیه السلام) گفت: «ای رسول خدا! پدر و مادرم فدای تو باد! من به‌سوی آنها میروم». پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «ای علی! این از آن توست و تو برای آن. با شجاعت به نبرد این قوم رو». رسول خدا (صلی الله علیه و آله) او را در میان صدوپنجاه مرد از مهاجرین و انصار تجهیز ساخت... علی (علیه السلام) با همراهانش حرکت کرد تا آنکه در وادی که در سه میلی پشت مدینه قرار داشت و به آن وادی ذی خشب گفته میشد، فرود آمدند... سپس علی (علیه السلام) بار دیگر ندا در داد: «آیا مبارز و هماوردی هست»؟ این بار حارث‌بن‌مکیده که فرمانده آن سپاه بود و با پانصد سوار جنگاور برابر شمرده میشد، به رویارویی او شتافت. و او کسی بود که خدا در مورد او این آیه را نازل کرد. إِنَّ الْانسانَ لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ یعنی بسیار ناسپاس است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۳۴۰
بحارالأنوار، ج۲۱، ص۸۸/ فرات الکوفی، ص۵۹۷
۶
(عادیات/ ۶)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- الکَنُودُ الْحَسُودُ وَ هُوَ عَمْرُوبْنُ‌الْعَاصِ هَاهُنَا إِذْ هُوَ کَانَ یُحِبُّ الْخَیْرَ وَ هُوَ الْحَیَاهًُْ حِینَ أَظْهَرَ الْخَوْفَ مِنَ السِّبَاعِ ثُمَّ هَدَّدَهُ اللَّهُ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- از پیامبر (صلی الله علیه و آله) روایت شده است: کنود؛ به‌معنای حسود است و در این آیه منظور، عمروبن‌عاص است چراکه او در آن هنگام که ترس خود از حیوانات درّنده را آشکار کرد به شدّت علاقه‌مند به خیر یعنی زندگی بود و خداوند در آیات بعدیِ این سوره، او را تهدید نموده است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۳۴۰
بحارالأنوار، ج۲۱، ص۷۶
۷
(عادیات/ ۶)

الباقر (علیه السلام)- عَنْ جَابِرِ‌بْنِ‌یَزِیدَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ ... إِنَّ الْإِنْسانَ لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ قَالَ إِنَ فُلَاناً لِرَبِّهِ لَکَنُود.

امام باقر (علیه السلام)- جابربن‌یزید گوید: از امام باقر (علیه السلام) درباره‌ی کلام خداوند عزّ‌وجلّ: ... إِنَّ الْإِنسَانَ لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ پرسیدم. فرمود: «فلان کس در حقّ پروردگارش ناسپاس است».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۳۴۰
تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص۸۱۳
بیشتر